پرسش و پاسخ با همراه با نخبه خداباوری استاد فریدمن
1- آیا علم توانسته است برای منشا حیات پاسخی فراهم کند؟
خیر، تا به امروز توضیح منشا حیات بی پاسخ مانده است و از آن بعنوان یک چالش علمی یاد میشود ما حتی نمیدانیم در ابتدا حیات ژنتیکی بوده است یا متابولیسمی اگر ژنتیک اول بوده باشد فرضیه جهان RNA درست است و اگر اولین متابولیسم بوده باشد فرضیه جهان پروتئین! .همه اینها "فرضیه" هستند و تا به امروز در حد همان "فرضیه"باقی مانده اند و همانطور که اشاره فرمودیم مشکل منشاء حیات هنوز به صورت علمی حل نشده است و ایده های مختلفی وجود دارد با فکت های اندک! البته این تنها مشکل نیست مشکل دیگر توسعه سلول و چیدمان های اعضا و نحوه اسمبل شدن و شکل گیری غشاء و بقیه موارد است.
The origin of life is a scientific problem which is not yet solved. There are plenty of ideas, but few clear facts We do not know whether metabolism or genetics comes earlier. The main hypothesis which supports genetics first is RNA world hypothesis, and the one which supports metabolism first is Protein world hypothesis Another big problem is how cells develop. All existing forms of life are built out of cells
https://simple.wikipedia.org/wiki/Origin_of_life
2- آیا مکانیسم فرگشت تصادفی است؟
مکانیسم گزینش طبیعی همانطور که از نامش پیداست فرآیندی "انتخابی" است و به هیچ عنوان نمیتواند "تصادفی" باشد. البته اگر منظور شما صرفآ تغییرات ژنتیکی بوده امروزه شواهدی یافت شده که نشان میدهد جهش های ژنتیکی کاملا تصادفی روی نمیدهد و به گونه ای ژن خودش را هوشمندانه تغییر میدهدبرای نمونه تحقیقات زیر:
http://www.livescience.com/48103-evolution-not-random.html
https://epicgenetic.wordpress.com/2014/08/28/theres-more-to-mutation/
https://www.thenakedscientists.com/articles/interviews/changes-dna-are-not-random
http://www.simpletoremember.com/articles/a/evolutionnotbychance/
حتی اگر جهش ها "تصادفی" در نظر گرفته شود انتخاب طبیعی بر روی این جهش ها اعمال شده و برآیند کل "غیر تصادفی" است.
3- آیا فرگشت یک شکل واحد دارد؟
فرگشت یک تئوری واحد ندارد و بین خود فرگشت گرایان اختلافات شدیدی دیده میشود برای نمونه فرگشتی که شما پیش میکشید و افرادی مانند داوکینز از آن حمایت میکنند تئوری سنتز تکاملی evolutionary synthesis است که در این تئوری بر تدریجی بودن gradual تاکید شده است که سنت خود داروین هم بوده است، اما این تئوری مورد تایید و اجماع همه دانشمندان تکاملی نیست برای نمونه جیگولد jaygould یک فسیل شناس برجسته طی سالها تحقیقات دیرینه شناسی به این نتیجه میرسد که فسیل های یافت شده گروهی از ارگانیسم ها بیانگر ظهور ناگهانی گونه های جدید هستند که برای مدت طولانی بی تغییر مانده اند و با همان سرعت که ظهور یافتند منقرص شده اند.
او مفهوم تعادل نقطه ای Punctuated equilibrium را پیش میکشد و بیان میدارد تصویری که سنتز تکاملی از تدریجی بودن نمایش میدهد (یا دستکم پیوسته بودن تغییرات تدریجی) منتفی بوده و این صرفآ به دلیل ناکامل بودن مدارک فسیل شناسی نیست و میتوان مدارک فسیلی را کامل دانست.در تصویر زیر تفاوت این دو نگرش به خوبی نشان داده شده است.
I want to argue that the ‘sudden’ appearance of species in the fossil record and our failure to note subsequent evolutionary change within them is the proper prediction of evolutionary theory as we understand it. Evolution usually proceeds by speciation’—the splitting of one lineage from a parental stock—not by the slow and steady transformation of these large parental stocks
http://www.stephenjaygould.org/ctrl/gould_quotations.html
مقایسه سه نگرش فوق در شکل و نمودار های زیر:
http://www.ideacenter.org/stuff/contentmgr/files/cd5c9b4a4ac591911c48498d3473c31d/misc/smoothtree.gif
لذا نه تنها فرگشت به معنای مکانیسم دوگانه تغییرات تصادفی و انتخاب طبیعی بلکه به معنی جد مشترک هم با هاله ای از ابهام مواجه است که نظریه تکاملی جیگولد هم در اینجا از کار میافتد.
ب) تئوری فرگشتی دیگر Saltation نام دارد این تئوری هم جهش های کلان را محتمل میداند که باعث ایجاد رسته ها و شاخه های ناگهانی شده است البته نباید با تعادل نقطه ای جیگولد اشتباه گرفته شود زیرا جیگولد بر گونه زایی Speciation تاکید میکند اما Saltation بر زایش ناگهانی آرایه های بالاتر. این تئوری در دوران اخیر طرفداران برجسته ای داشته است از جمله پایه گذار نظریه سه فرمانروایی کرال ووز Carl Woese که او جدا شدن یوکاریوت ها و باکتری ها و آغازیان را در قالب یک جهش ناگهانی و کلان تنها تئوری محتمل میداند.
ج) افراد دیگری که خود از چهره های برجسته نظریه سنتز تکاملی بودند از جمله George Gaylord Simpson نظریه کوانتومی تکامل quantum evolution را ارائه دادند این نظریه بر خلاف سنتز تکاملی که روی انتخاب طبیعی تکیه دارد بر روی رانش ژنتیکی تاکید میکند.لذا پر واضح است گرچه اجماع روی "سنتز تکاملی" است اما هرکس از هر دری نظر میدهد و آراء بین فرگشت گرایان یک کاسه نشده است. پس انتظارتان کاملا بیجاست در این "سرگیچه فرگشتی" بین خود ِ تکامل گرایان، خلقت گرایان یا مدافعین طراحی هوشمند ساکت بمانند و بازی شومن هایی مثل داوکینز را تماشا کنند.
د) فرگشت تعاریف گوناگونی دارد اگر فرگشت صرفآ تغییرات در طول زمان معنی شود پس تغییرات به وسیله طراح هوشمند هم نوعی فرگشت است لذا نمیتوانید فرگشت را از مکانیسم حاکم بر آن جدا کنید و بگویید هرچه "فرمیگردد" بایستی تصادفی و به دست طبیعت روی دهد چون نامش فرگشت است!که البته گوشزد کردیم فرگشت به دست انتخاب طبیعت "تصادفی" نیست و تئوری فرگشت داروینی تنها نگاهی طبیعت گرایانه به فرگشت دارد که از بنیاد با خداباوری ستیز مند نیست. علت عمده این ستیزمندی اساسآ بستر تاریخی شکل گیری این نظریه و دعوای بین خلقت گرایان و تکامل گرایان در طول تاریخ بوده است که با مطالعه تاریخی این جریان قابل فهم است.
4- آیا بین طبیعت گرایی و خداباوری تضاد وجود دارد؟
در ایده الیسم سوژه گرای برکلی، ایده ها (طبیعت و جهان) حتی قبل از ظهور انسان در ذهن خدا وجود داشته است خدا در اینجا یک ذهن و باشنده خارجی و جاودانه است و طبیعت چیزی نیست جز آنچه خدا آن را نقش داده و همه فرایند های آن و قوانین طبیعت نشات گرفته از جوهر ذهن او و اراده او هستند؛ لذا به وجود آمدن دایناسورها و انقراض آنها به دست انتخاب طبیعی خارج از مشیت و اراده الهی نبوده است ولو آنکه کل فرآیند را طبیعی بدانید!از آن طرف اسپینوزا مفهوم وحدت خدایی Pantheism را فرمول بندی میکند و از تلفیق آن با طبیعت گرایی naturalism خداباوری طبیعی Naturalistic pantheism را نتیجه میگیرد که طبیعت چیزی غیر از خدا نیست که البته منظور او یکسان کردن طبیعت با خدا نبوده بلکه از نظر او طبیعت حالتی متشکل بین دو صفت تفکر/گستره Thought/Extensionخداست و خدا صفات ِ بینهایت دیگری دارد که در طبیعت حضور و تجلی نیافته است. لذا باز هم اگر کل فرایند ها را طبیعی بدانید همه چیز از جوهر وجودی خدا نقش میپذیرد و انتخاب طبیعی در واپسین نگاه یعنی انتخاب به دست خدا و ناشی از خط مشی و اراده او. اوج این تفکرات خودش را در هگل و همچنین ایده الیست های آبژه گرا نشان میدهد که باز هم خدا به عنوان یک "موجود ضروری" نقش محوری دارد اما نه به صورت فرای طبیعت و مجرد بلکه به صورت انضمامی concrete بر طبیعت که آگاهی و هوشمندی حاصل وجود چنین باشنده ای است
5- مسئله آنتروپی چگونه با طراح هوشمند میتواند سازگار باشد؟
کلیه این جهان بینی ها همه با هوشمندی جهان و آنتروپی اطلاعات هم به گونه ای زیبا جور می آید. چگونه؟ تا قبل از فیزیکدانی به اسم لئو زیلارد تصور عمده بر آن بود افزایش آنتروپی باعث کاهش اطلاعات میشود اما بعدها لئو زیلارد با تحلیل کمیتی ِ آزمایش فکری شیطان ماکسول Maxwell's demon که در آن آنتروپی یک سیستم اگر یک موجود هوشمند با سیستم ترمودینامیکی کنش داشته باشد، میتواند کاهش بیابد بیت های اطلاعاتی را به وسیله ثابت بولتزمن مستقیمآ با آنتروپی مرتبط ساخت و نتیجه گرفت افزایش اطلاعات در یک مکان به معنای افزایش آنتروپی در یک مکان دیگر است. سپس شانون Shannon پدر علم تئوری اطلاعات توانست مقدار اطلاعات بدست آمده را درست همانند آنتروپی بولتزمن فرمول بندی کند که نتیجه آن رفتار یکسان آنتروپی بولتزمن با مقدار آنتروپی اطلاعات بود. سپس فیزیکدانی به نام Brillouin آنتروپی اطلاعات شانون را به آنتروپی
منفی که قبل تر توسط شرودینگر معرفی شده بود مرتبط ساخت که در نهایت یک اختر شناس از دانشگاه هاروارد به نام David Layzer کار را تمام کرد ونظریه آنتروپی اطلاعات و آنتروپی ترمودینامیکی را در قالب پیکان زمان arrow of time و گسترش جهان Expanding بازتعریف کرد و روشن ساخت چرا بر خلاف تصورات ِ کلاسیکی جهان به مرگ ترمودینامیکی و اطلاعاتی دچار نمیشود و مکانیسم حاصل از آن را رابرت دوئل Doyle فیزیکدان و فیلسوف امریکایی در یک نمودار به روشنی توضیح داد.
http://image.wikifoundry.com/image/3/hTlVpdiiy2j7n6dYJjBtCw44965/GW444H262
از آنجا که جهان با شتاب گسترش می یابد مقدار ماکسیسمم آنتروپی ممکن Maximum possible entropy پیوسته افزایش میابد اما این افزایش بسیار سریع تر از آن است که جریان ماده و انرژی بتواند خود را به یک تعادل گرمایی برساند و به مرگ ترمودینامیکی دچار شود. این نمودار نشان میدهد چرا هدف جهان افزایش آنتروپی و رسیدن به مرگ ترمودینامیکی نیست زیرا اختلاف بین آنتروپی ممکن و آنتروپی واقعی Actual entropy همواره مانع وقوع آن شده و به وارونه این اختلاف به ثبات در واحد های اطلاعاتی و افزایش اطلاعات در جهان کمک میکند و جا برای نظم و پیچیدگی بیشتر Room for order به صورت نا محدود باز میگذارد!
برخلاف گرایش عمومی در فیزیک مبنی بر افزایش آنتروپی ، در فرگشت شاهد کاهش آنتروپی هستیم
contrary to the general tendency dictated by the Second law of thermodynamics, decreases or maintains its entropy
https://en.wikipedia.org/wiki/Entropy_and_life
6- آیا واقعا ونتر موفق به تولید حیات شده است؟
کاری که کربگ ونتر و همکارانش با بوجه 40 میلیون دلاری انجام دادند این بود که DNA از پیش موجود ِ باکتری mycoides را استخراج کردند و سپس با حذف تمام ژن ها و صفاتی که برای بقا ضروری نبودند آنرا در باکتری capricolum جایگذاری کردند.لذا؛ الف)اطلاعات ژنیتکی و صفاتی که برای ساخت موجود مصنوعی به کار رفته تولید نشده بلکه از پیش موجود بوده و در اینجا ابدا گونه زایی هم صورت نگرفته است. ب) اطلاعات ژنتیکی در این فرایند ها کاملا حذف شده و خبری از اطلاعات جدید ژنتیکی، اندامک های پیشرونده جدید، نوع آوری و ساخت طرح جدید و .... دیده نمیشود! که به اعتراف خود کریگ ونتر و همکارانش هنوز عملکرد 17 درصد از ژن ها را به کلی نمیدانند و فقط 40 میلیون دلار را حیف و میل کرده اند
https://www.sciencenews.org/article/scientists-build-minimum-genome-bacterium
7- آیا در کود های شیمیایی ddt و آنتی بیوتیک و ... شاهد گونه زایی هستیم؟
الف) این مثال ها بیانگر گونه زایی Speciation نیست بلکه بیانگر گوناگونی Genetic variations است. در این مثال ها آرایه های بالاتر تغییر نمیکنند، حتی اگر بتوانید نوعی از گونه زایی به ما نشان دهید که آرایه بالاتر خود را تغییر میدهد بایستی آن را بارها و بارها نشان دهید تا به آرایه مثلآ شاخه ها برسید.
ب) در این مثال ها صفات جدید خود به خود ساخته نمیشوند بلکه از طریق نو ترکیبی ژنتیکی Genetic recombination به شیوه انتقال ِ افقی Horizontal gene transfer از صفات ِ پیش موجود و ژن های پیش موجود Pre-exist به باکتری منتقل میشوند.
http://www2.le.ac.uk/departments/genetics/vgec/highereducation/Microbial%20Sciences/mutation-and-gene-tranfer
ج) در مثال های فوق افزایش اطلاعات رخ نمیدهد و باکتری سیستم و پروتئین های عملکردی بدست نمی آورد، به وارونه کاملا اطلاعات ژنتیکی از دست رفته و باعث از کار افتادن سیستم های عملکردی میشود. برای تبدیل شدن یک تک-سلولی به چند-سلولی مثلا تبدیل باکتری به انسان باید موجود مورد نظر پروتئین و اندامک های عملکردی به دست آورد که معمولا اینجا ما به حجم بسیار عظیمی از اطلاعات ژنتیکی و بعضآ به چندین جهش و تغییر هم زمان برای دستیابی به پروتئین کاربردی و بسیار نادر از سری توالی های آمینو اسید ها و با چین خوردگی های مشخص نیاز داریم که دوگلاس را با تحقیقات بسیار به این نتیجه رساند که ایجاد چنین تغییراتی مانند این است به یک فرد چشم بسته بگویید یک اتم مشخص در کهکشان راه شیری را با تیر بزند!
and the mutant bacteria survive ANTIBIOTIC RESISTANCE OF BACTERIA ONLY LEADS TO A LOSS OF FUNCTIONAL SYSTEMS. EVOLUTION REQUIRES A GAIN OF FUNCTIONAL SYSTEMS FOR BACTERIA TO EVOLVE INTO MAN
https://answersingenesis.org/natural-selection/antibiotic-resistance/antibiotic-resistance-of-bacteria-evolution-in-action/