بحث آفرینش همواره از بحثهای داغ بین دانشمندان و فلاسفه بوده و هست. در این بین نظریه ی بیگ بنگ یا انفجار بزرگ در بین خداباوران و خداناباوران تعبیرهای خاص خود را دارد. آنها که قائل به وجود آفریدگار هستند، میگویند خداوند عامل و سبب انفجار بزرگ و هر آنچه در جهان هست می باشد اما برخی از دانشمندان خداناباور با استفاده از برخی نظریات فیزیکی می خواهند این باور را ایجاد کنند که نیازی به آفریدگار نیست و آنچه سبب انفجار بزرگ شده قوانین فیزیک هستند ......
برخی دانشمندان میگویند قوانین فیزیک کوانتوم این اجازه را می دهند تا در مقیاس زیر اتمی، نوسانات تصادفی خلا، ماده و انرژی را از هیچ بوجود آورد. به طور مثال استیون هاوکینگ میگوید:
<< چون قانونی مانند جاذبه هست، جهان می تواند خودش را از هیچ خلق کند. آفرینش لحظهای دلیل این است که چیزی به جای هیچی وجود دارد، دلیل اینکه جهان وجود دارد، دلیل اینکه ما وجود داریم.
در این مقاله پس از بررسی این نظریه، به این نکته می رسیم: ایا میتوان به این سوال پاسخ دادکه: "وجود خداوند برای ایجاد جهان لازم است یا خیر"
ادوارد تراین در سال 1973 مقاله ای در نشریه ی نیچر طبیعت چاپ کرد
که بر اساس آن جهان می تواند از هیچ بوجود آمده باشد.اما این نظریه تا حدود بیست سال بعد از وی توجه چندانی را جلب نکرد تا اینکه مدل های بهتری پیشنهاد شد که اشکالات نظریه ی او را برطرف کرد تا جایی که امروزه این مدل از مدل های معروف در رابطه با علت وقوع انفجار بزرگ می باشد. اما این هیچ دقیقا به چه معناست؟ برای یافتن پاسخ این پرسش ابتدا باید مختصری راجع به نظریه آغاز جهان از طریق نوسانات خلا اطلاعات کسب کنیم.
قبل از ادوارد تراین نظریه ی مرسوم در مورد آفرینش جهان این بود که جهان حاصل بیشمار انبساط و انقباض در زمانی نامتناهی بوده است و ما صرفا در یکی از انبساطهای آن زندگی میکنیم. اما توضیحی درمورد اینکه جهان چگونه بعد از یک دوره انقباض دوباره منبسط می شود وجود نداشت. در نگاه اول وجود مقادیر زیاد ماده و انرژی در جهان این احتمال را که جهان از هیچ بوجود آمده باشد از بین می برد اما کمیت دیگری در کیهان شناسی وجود دارد و آن انرژی پتانسیل گرانشی است که مقدار آن منفی است. تراین نشان می دهد که این دو (مقدار ماده یا همان MC2 ونیز انرژی پتانسیل گرانشی) می توانند با هم مساوی باشند که در این صورت برآیند آنها صفر می شود. این استدلال ساده این احتمال را به وجود میآورد که انرژی جهان ما می تواند صفر باشد. بر اساس این مدل، جهان ما یک جهان همگن، با خواص یکسان و نیز بسته است. او نشان می دهد که این نظریه نقض کننده ی قوانین پایستگی علم فیزیک نیست به شرط آنکه برآیند کمیتهای پایستگی این جهان برابر با صفر باشد. کمیتهای پایستگی دو نوع هستند: گسسته و پیوسته. گسسته مثل بار الکتریکی و پیوسته مثل انرژی. برای آنکه چنین مدلی درست باشد، باید برآیند همه این پایستگیها مقدار صفر باشد. یعنی به ازای هر ماده ضد ماده ی آن موجود باشد و نیز اینکه برآیند انرژی جهان صفر باشد که البته شرط بسته بودن جهان در این مساله لازم است. در واقع استدلال تراین چنین است:
<< اگر جهان بسته باشد، آنگاه هیچ جاذبه ای نمی تواند از آن فرار کند. اکنون یک بیننده خارج از این جهان فرض کنید که در فضایی قرار گرفته که جهان ما در آن واقع شده است. عدم بر هم کنش گرانشی بین این دو به این معنی است که برآیند انرژی جهان ما صفر است. >> این موضوع برای هر جهان بسته ای صادق است.
هندسه ی جهان توسط پارامتر کیهانی امگا تعیین می شود. اگر مقدار امگا بیشتر از یک باشد، جهان بسته، اگر کمتراز یک باشد جهان هذلولی و اگر دقیقا یک باشد، جهان مسطح است
حال برای آنکه بفهمیم جهان چگونه آغاز شده باید به نظریه ی میدان کوانتمی مراجعه کنیم. به طور خیلی ساده الکترودینامیک کوانتمی با استفاده از اصل عدم قطعیت و بدون نقض شدن قانون بقای انرژی این اجازه را می دهد تا ذرات مجازی برای زمانی بسیار اندک از خلا به وجود بیایند و سپس همدیگر را نابود کنند و هیچ آثری هم از خود بر جای نگذارند. پیدایش لحظه ای و موقت ذرات از خلا را نوسانات خلا میگویند. ممکن است کسی فکر کند نوسانات خلا امری نادر است اما جهان و فضای پیرامون ما پر از این نوسانات است. در واقع اگر کسی گمان کند که خلا به معنی هیچ است اشتباه کرده است چرا که خلا کوانتومی پر از این نوسانات است.
ادوارد تراین این طور نتیجه گیری میکند که اگر جهان ما برای همه ی کمیتهای پایستگی مقدار برآیند صفر داشته باشد آنگاه شاید جهان ما حاصل نوسانات خلا یک جهان بزرگ تر باشد که جهان ما صرفا جزئی از آن است
توضیح 1: در مقیاسهای بسیار بسیار کوچک که مکانیک کوانتومی با آن سر و کار دارد، اگر این جرم / انرژی ایجاد شده از خلا ناگهان دچار یک انبساط بزرگ شود، چیزی که به آن در اصطلاح تورم کیهانی میگویند، جهانی مثل جهان ما می تواند شانس زندگی پیدا کند. این نظریه ادعا می کند که تعداد جهان های مانند ما می تواند بیش از یکی باشد که جهان ما فقط یکی از آنهاست.
توضیح 2: هرچند آغاز جهان بدین شکل فقط یک نظریه است اما ذرات مجازی، پیدایش آنها از خلا و سپس نابود شدن آنها بصورت غیر مستقیم اثبات شده است.
شاید دانستن این نکته جالب باشد که نظریه ی انفجار بزرگ اولین بار توسط یک کشیش مسیحی مطرح شد. ژرژ لومتر کیهانشناس و کشیش بلژیکی در سال 1933 مقالهای چاپ کرد که در آن برای اولین بار نظریه ی انفجار بزرگ مطرح شد. او گفت اینکه جهان در حال انبساط است به این مفهوم است که ماده در ابتدا به صورت فشرده با چگالی بسیار بالا بوده که او اسم آن را << اتم اولیه >> گذاشت.خب حالا به پرسش اصلی و محل مجادلاتی میرسیم
.................................................. .........................
آیا نظریه ی تراین احتیاجی به خالق ندارد؟
1- نظریه ی تراین نمیگوید جهان از هیچ آغاز شده هرچند خودش از لفظ هیچ استفاده میکند بلکه میگوید جهان ما از نوسانات خلا که در جهانی دیگر رخ داده بوجود آمده، یعنی:
الف - جهانی دیگر وجود داشته
ب - در آن جهان هم مثل جهان ما نوسانات خلاء امری طبیعی است.
اما مهمتر از این نکته مورد دوم است.
2- استفاده از عبارت << قبل از جهان ما >> خود هنوز در بین دانشمندان محل بحث است. بر اساس نظریه ی نسبیت اینشتین فضا و زمان با انفجار بزرگ آغاز شد. پس زمان قبل از انفجار بزرگ بی معنی است. به تعبیر استیون هاوکینگ صحبت از زمان قبل از انفجار بزرگ مثل این است که بگوییم شمال قطب شمال کجاست؟ بنابراین باید قبول کنیم قوانینی از علم فیزیک وجود دارند که در دنیای بی زمان کار می کنند و وجود دارند. یعنی جهان وجود ندارد اما آن قوانین فیزیک وجود دارند!
اکنون سوال اینجاست که آن قوانین از کجا آمده اند؟
الکس فیلیپنکو اخترفیزیکدان از دانشگاه برکلی آمریکا همین پرسش را مطرح میکند و میگوید:
<< شما در جواب این پرسش می توانید بگویید قوانین و نیز جرقهای را که منجر به ایجاد جهان یا جهانها شد را یک آفریننده ی الهی خلق کرده است. >> در عین حال ایشان همانند بسیاری از دانشمندان دیگر معتقدند اثبات وجود یا عدم وجود خدا از طریق علم ممکن نیست.ولی از طرفی
جان لنکس، پروفسور ریاضیات از دانشگاه آکسفورد انگلستان میگوید:
<< این حقیقت که انسان می تواند علم را بفهمد و انجام دهد خود نشانه ی این است که خدا وجود دارد. اگر خدا ناباوران راست بگویند ذهنی که علم انجام می دهد، محصول نهایی یک فرآیند بدون ذهن و بدون هدف است. حالا اگر شما می دانستید که کامپیوتر شما محصول یک فرآیند بی ذهن و بی هدف است به آن اعتماد نمی کردید. بنابراین خداناباوری منطقی را که من به وسیله ی آن علم را انجام می دهم از بین می برد.حال شما به عنوان یک خواننده عام یا خاص ولی بیطرف یا منصف به این پرسش پاسخ دهید: ایا امکان رد یااثبات خداوندازطریق علم وجوددارد؟