متن فوق العاده جذاب و زیبایی که میبینید حاصل برداشت بنده از مجموعه مباحثات استاد دین شناس در فیسبوک میباشد ، بدون مقدمه به سراغ اصل مطلب میرویم:
تجربه دینی: بر اساس این استدلال اشخاصی به تجربه های دینی و عرفانی رسیده اند و گواهی داده اند که.....
   دلایل وجود فراماده
در این تجربیات به کسب معارف فوق بشری و شهود غیرمادی دست پیدا کنند و حتی بعضا مانند مولانا و حافظ و شکسپیر و ... توانسته اند آثار تاریخی و ماندگاری را نیر خلق کنند!!  ما هم بر اساس اصل گواهی شاهدان مجبوریم این گزارشات مکرر و متشابه را بپذیریم چون در غیر این صورت وارد حوزه شک گرایی افراطی شده ایم!! شاید اشکال وارد کنند که این افراد دچار نوعی بیماری مانند صرع شده اند!! اما:
عصب شناسان دیگری همچون Andrew Newberg که ازمایشاتی روی راهبان بودایی و که مشغول مراقبه و تامل بودند و همینطور راهبه های کاتولیک فرانسیسکنی در هر دو مورد برعکس مشاهداتی که روی بیماران صرعی شده بود در قسمت Frontal lapen مغز افزایش فعالیت دیده شده بود که فعالیت های سلول های خاکسری و سینوس های مغز بیشتر شده که نتیجه ی مراقبه عمیق این راهبان بوده و هیچ اختلال و بیماری هم نبوده بلکه تمرکز و مراقبه که حاصلش تجارب وحدت و احساس نزدیکی به خدا بوده باعث زیاد شدن فعالیت هایی در بخش فرونتال بوده.
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3968360/
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3957224/
http://www.npr.org/2010/12/15/132078267/neurotheology-where-religion-and-science-collide
کلا عصب شناسانی که تجارب دینی را با بیماری یکی میدانستند دچار اشتباهات فاحشی در ازمایشات خود شده بودند چون به جای بررسی فیزیکی مومنان و راهبان به کار روی بیماران پرداخته بودند و بر همین اساس به گمان خویش به ابطال تجارب دینی پرداختند.  در این لینک هم ارتباط تجراب دینی با بیماری های مزمن رد شده است
http://www.andrewnewberg.com/research-blog/2013/9/26/are-all-religious-experiences-related-to-disorders-such-as-schizophrenia-or-temporal-lobe-epilepsy

تجربیات نزدیک به مرگ
یکی دیگر از استدلال های وجود غیرماده ، پدیده ی تجربیان نزدیک به مرگ است. پدیده ی که در دهه های اخیر دانشمندان و عصب شناسان و فیلسوفان را به خود مشغول کرده پدیده ی Near death experience است.تجربه ای که در ان مغز و قلب کاملا از کار افتاده مرگ کامل است و در این تجربه وقتی افراد به طور ناگهانی که توجیه علمی هم برایش نیست پس از بعضا چند ثانیه و بعضا چندین دقیقه به زندگی باز میگردند گزارشاتی از مشاهداتی ارائه میکنند که در عین اختلافات جزئی شباهت های بسیاری با هم دارند و همه اذعان به عالمی فرا حسی است و جالبتر اینجاست که افرادی که چنین تجربیاتی داشتند زندگی خویش را دگرگون کردند
برای این پدیده میتوان هزاران مثال زد اما برای رعایت اختصار نویسی به بررسی مورد آقای پام رینولدز میپردازیم
During part of the operation she had no brain-wave activity and no blood flowing in her brain, which rendered her clinically dead
ایشان در هنگام این تجربه هم قلبشان و هم مغزشان از کار افتاده بود و به حالت مرگ بالینی رسیده بودند اما پس از برگشت به زندگی از وجود عوالم فرا طبیعی و از وجود احساسات و آگاهی در حین این تجربه خبر میداد!!
https://en.wikipedia.org/wiki/Pam_Reynolds_case
در کیسی دیگر نیز هیچ گونه فعالیت مغزی مشاهده نشده و مرگ کامل بوده :
The brain isn't functioning. It's not there. It's destroyed. It's abnormal
http://www.near-death.com/science/evidence/people-have-ndes-while-brain-dead.html
یا دانشمند دیگری در باب تفاوت و تمایز تجربه نزدیک به مرگ و توهمات ناشی از اختلالات مغزی و روان گردان ها میگوید:
Dr. Kenneth Ring, the leading figure in NDE studies has this to say:  Drugs, anesthesia and medication did not seem to be a factor in inducing these impressions and exquisite feelings of an NDE. Indeed, drugs and anesthesia seemed to be more likely to cause a person to forget memories of an NDE."
مواد مخدر و داروهای بیهوشی نیمتوانند دلیل چنین تجربه های نفیسی شوند چون دارو یا مواد موجب از دست رفتن حافظه میشوند (نه احساس تجربه های اینچنینی)
http://www.near-death.com/science/experts/kenneth-ring.html
همچنین در کتاب Irreducible Mind روانشناسان بزرگ از دانشگاه ویرجینیا به بیان شواهد و مدارک دو گانگی ذهن و جسم و تجریبات قبل از مرگ پرداخته ااند
https://en.wikipedia.org/wiki/Irreducible_Mind
تجربیات نزدیک به مرگ واقعی است و توهم نیست
Near-death experiences: the experience of the self as real and not as an illusion.
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/21988246
http://adsabs.harvard.edu/abs/2011NYASA1234...19V
تجربه ی نزدیک به مرگ و تجربه ی خروج از بدن افرادی که نابینای مادرزاد بودن!! تحقیقی هست که توسط کنث رینگ و شارون کوپر (Ring , Cooper) از دانشگاه connecticute انجام شده است. این تحقیق درباره ی 31 نفر هست که همگی "نابینای مادرزاد" بودند و از بدو تولد اصلا تجربه ی بینایی نداشتن! اما این 31 نفر , تجربه ی نزدیک به مرگ داشتن , و تونستن تجربه ای مانند افراد غیر نابینا داشته باشن و مهم تر از اون , "دیدن" رو تونستن تجربه کنن! ( یعنی موقعی که مردند , تجربه ی بینایی داشتن و بعد از احیا این تجربه رو گزارش دادن)
لینک این تحقیق در ژورنال اسپرینگر
https://link.springer.com/article/10.1023/A:1025010015662

میدان های اگاهی
روپرت شلدرک Rupert Sheldrek زیست شناس برجسته ی بریتانیایی از طریق علمی مطرح کرده در نظریه ی "میدان های اگاهی" که میگوید خاطرات و اگاهی ما در مغز ما نیست بر عکس بسیاری از عصب شناسان که اگاهی را ناشی از مغز میدانند و این مطلب را با ازمایشات بسیاری اثبات کرده و نشان داده... میدان های مورفیک مکان خاصی ندارند دقیقا همچون ناخوداگاه جمعی که یک نظریه علمی محسوب میشه و قابل ازمایش است و ابطال پذیر هم است و مکانیزم توصیفی ارائه میدهد. کل صحبت این نظریه این است که تمام موجودات از جماد و نبات و حیوان و انسان جدای از ماده و انرژی از یک میدان سازمان دهنده تشکیل شدند که تاثیر این میدان مثل مغناطیس نیست که با افزایش مسافت کاهش یابد بلکه تاثیر ان نامحدود است و تاثیر ان در هر فاصله ای تغییر نمیکند. این میدان نه تنها در شکل موجودات بلکه بر رفتار انها تاثیر میزارد.
یک نمونه تسهیل در یادگیری است که طبق تحقیقاتی (the hundredth monkey effect) که بر روی میمون ها شده محققین یک جعبه سیب زمینی را در ساحل جزایر خالی میکردند ولی میمون ها به علت چسبدن شن و ماسه ان را نمیخوردند تا اینکه میمون ماده کوچکی یاد گرفت که اگر سیب زمینی را در اب دریا بشورد پاک میشه و قابل خوردن میشه و این میمون روش را یاد میگیره و تکرار میکنه و دیگر میمون ها این روش را اموختند و پس از مدتی که این امری روال عادی شده در بین جمعیت میمون ها میبینیم این روش توسط میمون های جزایر اطراف بدون ارتباط با جزیره اول تکرار میشود یا نمونه های دیگر که نشان میدهد سطحی از میدان اگاهی است که مادی نیست و این نظریه میتواند توضیح دهنده ی علت چندین اختراغ متشابه در یک زمان یا چندین شاعر بزرگ در یک زمان خاص را هم توضیح دهد...
https://hilo.hawaii.edu/~ronald/HMP.htm
کلا مقوله ٬ اطلاعات ٬ نمیتواند امری فیزیکی باشد ، در فیزیک کوانتوم هم اثبات شده که در پدیده درهم تنیدگی کوانتومی، اطلاعات میتوانند فراتر از سرعت نور و بدون در نظر گرفتن بعد مکانی منتقل شوند.
https://en.wikipedia.org/wiki/Quantum_entanglement
شاهد دیگر برای این بخش پدیده زنوگلوسی است که تاییده کننده میدان های آگاهی شلدریک است به طور مثال سخن گفتن کودکان خردسالی به زبانی که قرن ها است منقرض شده و زبان های محلی دیگر که منقرض نشده
https://www.psychologytoday.com/blog/feeling-too-much/201412/children-who-seemingly-remember-past-lives
در مورد پدیده زنوگلوسی میتوان از  شنتی نام برد!! ﺷﻨﺘﯽ ﺩﺧﺘﺮﺑﭽﻪ ﺍﯼ 4 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻨﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﻣﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ‏« ﻣﻮﺗﺮﺍ ‏» ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺳﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ . ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻟﻮﺟﯽ ‏( Ludgi ‏) ﻣﯿﺪﻭﻧﺴﺖ .ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﺷﻨﺘﯽ ، ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﺵ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﺑﺮﺳﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯿﺸن ﮐﻪ ﻣﻮﺗﺮﺍ ﻧﺎﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺯﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻟﻮﺟﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺯﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ؛ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺳﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ .ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﺷﻨﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﺧﺘﺮﺷﻮﻧﻮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﻌﺠﺐ ﻣﻤﯿﺒﯿﻨﻦ ﮐﻪ ﮐﻮﺩﮎ 4 ﺳﺎﻟﻪﺷﻮﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪ ﻣﺤﻠﯽ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﮐﺎﻣﻞ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺤﻠﯽ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﻪ !! ﻧﮑﺘﻪ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﻨﺘﯽ 24 ﺭﺍﺯ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻟﻮﺟﯽ ﺭﻭ ﺑﺮﻣﻼ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﮕﯽ ﮐﺎﻣﻼً ﺻﺤﺤﯿﺢ ﺑﻮﺩﻥ
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Shanti_Devi
تلپاتی هم میتواند تایید کننده نظریه آقای شلدریک باشند بدین صورت که در آزمایش‌های که در این باره انجام می‌گیرد، معمولاً کیفیت کار بدین صورت است که نزدِ یکی از دو نفری که از قدرت تله پاتی یا دور آگاهی برخوردارند، به عنوان فرستنده کارت‌هایی به دلخواه و متنوع چیده می‌شود و شخص دیگر بعنوان گیرنده، که ممکن است در شهر و حتی کشور دیگری باشد، از نحوه چیدن کارت‌ها خبر می‌دهد. در مواردی، خبرها به قدری دقیق است که احتمال اتفاقی بودن صحت آنها کاملاً منتفی است و فاصله میان ان دو به قدری زیاد است که احتمال تماس فیزیکی و دخالت جسم در این امر وجود ندارد. حتی با کسانی که در محفظه هایی با دیوار سربی و اهنی محبوس شدند این پدیده های فرا طبیعی با موفقیت اجرا شده است
shaffer,jerome,philosophy of mind,pp.74 -75

فرامادی بودن حافظه (استدلال عقلانی)
1- حافظه انسان نه در سلول های خاصی ذخیره میشوند نه ربطی به چینش ماده مغز دارد. چون اولا "حافظه" غیر مادی است یعنی صور ادراکی در ماورا ماده نگهداری میشود ولی تذکر "یاداوری" که عبارت است از حاضر ساختن صور ادراکی در صفحه اشکار ذهن یک نوع فعل و عمل است و در فلسفه ثابت شده که روح در فعل و کار خود احتیاج به ماده دارد و ماده را به عنوان "آلت فعل" استخدام میکند.
2- اگر خاطرات ما در سلول های خاصی ذخیره میشود پس با تغییر این سلول ها (چون تمامی سلول های ما در حال تغییر هستند) و ماده ی مغز پس این خاطرات هم یا باید تغییر بیابند یا ناپدید شوند، در حالیکه انطور نیست.
3- اگر حافظه انسان مادی بود باید از طریق روش  Pet از آن عکسبرداری کرد و آن مشاهده کرد در حالیکه چنین چیزی رخ نداده است!!
4- ما مشاهده ای نداریم که فلان سلول یا نرون وظیفه اش حمل خاطره ی مشخصی از شما باشد. اگر خاطرات مادی باشند شما باید مشخصا در مغز نشان دهید که مثلا این سلول دارای خاطره ی شما از 10 سالگی است یا سلول دیگر دارای اطلاعات و خاطرات شما از دوران دانشگاه است و غیره
5- تصورات که دارای صورت هستند ولی فاقد هر جرم و وزنی هستند یا معقولات که مادی نیستند و بالاتر از همه انها نفس انسان یا همان "اگاهی" که یک حقیقتی غیر مادی است. اگر مادی است مشخصا به ما نشان دهید که که "شعور/اگاهی" کجای مغز است؟
6- صورت های ادراکی مادی نیستند و انسان وقتی مثلا تصویر یک منظره ای را در ذهنش تصور میکند این تصویر را نمیتوان در هیچ کجای مغز نشان داد ، یعنی شما مثلا در تصویر ان خاطره که یک منظره دریایی است که هزاران کیلومتر مربع است در کجای مغز میتوانید ان را به من نشان دهید؟ این محال عقلی است و بر اساس اصل محال بودن انطباع بزرگ در کوچک ناشدنی است

فرامادی بودن حافظه (شواهد علمی)
1- یکی از موارد نقضی که میتوان در این بخش به آن پرداخت هیپنوتیزم است به این صورت که اگر حافظه انسان مادی بود مثلا بعد از یک سانحه مغزی که منجر به آسیب دیدن و از بین رفتن بخشی از مغز میشد باید حافظه افراد هم برای همیشه از بین میرفت اما میتوان به استفاده از هیپنوتیزم حافظه آنان را برگرداند که این متضاد با مادی بودن حافظه است یاداوری خاطرات از طریق هیپنوتیزم یک امر اثبات شده در روانشناسی است
Police have used hypnotists to help witnesses recall details ofcrime scenes
حتی در بعضی از موارد پلیس ها هم شاهدان صحنه های جرم را هیپنوتیزم میکنند تا وقایع را به درستی به خاطر بیاورند!!
https://www.psychologytoday.com/blog/hypnosis-the-power-trance/200909/does-hypnosis-improve-memory
2- همینطور دانشمند امروزه اثبات کردند که حافظه درون مغز نیست
While many believe that memory resides inside the brain, evidence suggests that our minds might actually exist within a morphogenic field
بسیاری بر این باورند که حافظه درون مغز است اما شواهد انسان میدهد که ذهن ما در بیرون از مغز و در میدان های مورفیک (نظریه شلدریک)  وجود دارد.
https://www.sott.net/article/165067-Does-Memory-Reside-Outside-the-Brain
3- این مقاله هم به وضوح مادی بودن حافظه را رد کرده است
It has long been believed that memories were stored in the synapses of neurons. So, when those synapses were destroyed, the memories they held
مدت زمان زیادی است که تصور میشد حافظه در سیناپس ها در نورون ها ذخیره میشود اما موارد زیادی رخ داده است که سیناپس ها نابوده شده اند اما حافظه افراد همچنان پابرجا بوده است!! این شوهد نشان میدهد که حافظه انسان در سیناپس ها ذخیره نمیشود
http://www.iflscience.com/brain/long-term-memories-may-not-be-stored-synapses-afterall/
4- در سانتیفیک آمریکن میخوانیم که برای یک قرن تصور میشد که حافظه در سیناپس ها جای دارد اما مطالعات جدید داشنگاه کالیفرنیا این فرضیه را رد میکند!!
https://www.scientificamerican.com/article/memories-may-not-live-in-neurons-synapses/
5- و در آخر کار  به سراغ سایت مشهور phys/org میرویم و این مطلب را نقل قول میکنیم
Tufts University biologists using new, automated training and testing techniques have found that planarian flatworms store memory outside their brains and, if their heads are removed, can apparently imprint these memories on their new brains during regeneration.
محققان دانشگاه تافتز با استفاده از روش های پیچده و خاصی دریافتند که اگر سر از بین رود اما همچنان حافظه انسان پابرجا میماند!! این مطالعات نشان میدهد که حافظه  بیرون از مغز است!!
will provide answers to the enigma of acquisition, storage and retrieval of memories
این کشف میتواند پاسخ به سوالات ذخیره سازی و بازسازی و ارائه خاطرات باشد
http://phys.org/news/2013-08-flatworms-memories-brain.html

نظر دانشمندان بزرگ
برگسون، دانشمند و فیلسوف بزرگ قرن بیستم و برنده جایزه نوبل میگوید: فرق است بین حافظه و ذاکره ، یعنی انچه تصویر اشیا و معانی را در یاد نگه میدارد امری مادی و خاصیت مغز نیست بلکه تصاویر اشیا و معانی همواره در حافظه ثبت شده است و هیچگاه محو نمیشود ولی مغز همچون پرده است که بر حافظه کشیده شده است و وظیفه آن به یاد آوردن کارهاست. ذاکره (به یاد آوردن)  عملی است و عمل کار بدن است  ولی حافظه انبار صور است و صور ادراکی ماده نیستند بلکه معانی اند و معانی در مکان نیستند
https://www.researchgate.net/.../14393120_Bergson's
برگسون صریحا مخالف تقلیل گرایی این همانی ذهن و مغز بود
Bergson was opposed to this reduction of spirit to matter. Defending a clear anti-reductionist position, he considered memory to be of a deeply spiritual nature; the brain serving the need of orienting present action by inserting relevant memories
برگسون مخالف تقلیل کردن فراماده به ماده بود او میگفت حافظه یک حالت عمیق روحانی است در دفاع از نظرش برگسون تاکیید کرد که مغز فقط در حال خدمت کردن و دستور گرفتن از حافظه فرامادی در جهت عملیات بازسازی خاطرات است
بعد از بیان این حجم از دلیل و مدرک قابل ذکر است که
Present developments of modern selectionist theories of memory in cognitive science seem to confirm Bergson's theories
بعد از تحولات اخیر دنیای نروساینس به نظر میرسد که دانشمندان این حوزه پیرو نظر برگسون در مورد غیرمادی بودن حافظه باشند
https://en.wikipedia.org/wiki/Matter_and_Memory